شهر آشوب

سالهای شیرین و تلخ پس از ...

شهر آشوب

سالهای شیرین و تلخ پس از ...

دق

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

روباه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خوش قلب ها

می خواستم اینجا ازتون تشکر کنم.شما شبهای منو روشن کردین دوستای عزیز وبلاگ نویسم.راستش خوندن وبلاگ یکی از کارهای مورد علاقه و دوست داشتنی و آرامش بخش برای من هست.شماها با روشن نگه داشتن چراغ وبلاگهاتون چراغ دل من رو هم روشن نگه داشتین.

دلتون روشن

تنتون سلامت


*همتون رو میگم.می دونم ؛ مدتهاست چراغ خاموش می خونمتون.از این بابت شرمندتونم.

سه نقطه نوشت

اگه ماه کامل بود بازمیشد بهش ربط داد!

وی

توی خیابون پشت فرمون منتظر بودم میگه یه سرخپوست دست فروش دیدم!

باهاش اسم فامیل بازی می کنم به جای اشیا با ه دو چشم نوشته هشتگ!

نه به اینکه برای سین اسم و فامیل رو نوشته ساعد سروش نه به اینکه دیگه بعد ۲۰ تا حرف الفبا خسته شده و نوشته کور کلک!

این روزها تنها خنده ها و بزرگترین غصه هام مال ایشونه.

کاش بجز این خنده های کوچیک می شد سه تا غصه خیلی گل درشت ام رو هم در موردش اینجا بنویسم.


یه اعتراف بی ربط ضروری:

نمی دونین چقدر خوشحالم که می نویسین.باشین و برقرار باشین و بنویسین.می خونمتون و دوستتون دارم.


حیف بود این رو هم برای خودم ننویسم که برای شهر یا کشور با خ نوشته:

خاکش طلاس اما نمی دونم کجاست.


حالا تا ویرایش اومدم این رو هم بگم که سر اسم فامیل کلی خندیدم اما حالا که اینجا اومدم و می نویسم یه غمی دلم رو فشار میده...